چو طوطي خط او پر بر آورد

شاعر : عطار

جهان حسن در زير پر آوردچو طوطي خط او پر بر آورد
ز سرسبزي خطش رنگي بر آوردبه خوش رنگي رخش عالم برافروخت
بر چون سيمش از رويم زر آوردلب چون لعلش از چشمم گهر ريخت
ز خشکي اي عجب دامن تر آوردگل از شرم رخ او خشک لب گشت
که از خنده به دريا گوهر آورددهان تنگ او يارب چه چشمه است
هزاران حلقه در يکديگر آوردسر زلفش شکار دلبري را
فلک را نيز سر در چنبر آوردفلک زان چنبري آمد که زلفش
چو چوگانش به خدمت بر سر آوردفلک در پاي او چون گوي مي‌گشت
ز زلفش خادمي را عنبر آوردچو شد عطار لالاي در او